«کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد»؛ روایتی تیتروار از مشکلات زنان / جریانسازی به سبک رضا حداد
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۰۶۱۸۴
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، پس از نمایش این فیلمتئاتر، نشست تحلیل، بررسی و نقد آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و فرزاد فرهوشی (مستندساز و منتقد تئاتر) در سالن استاد فریدون ناصری برگزار شد.
نمایش «کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد» نوشته محمد چرمشیر، به کارگردانی زندهیاد رضا حداد، سال ۱۳۹۳ در مدت زمان ۵۲ دقیقه و با بازی بازیگرانی چون سیامک انصاری، برزو ارجمند، نیما انصافیان، روزبه بمانی، ستاره پسیانی، خسرو پسیانی، امیر جنانی، لیلی رشیدی، داریوش فائزی، شبنم فرشادجو، هاله گرجی، امین موحدیپور اجرا شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عباس غفاری در این نشست گفت: امروز نمایش دوست بسیار عزیز، کارگردان خوب و هنرمند شاخص؛ رضا حداد را دیدیم که متاسفانه خیلی زود، او را از دست دادیم. این نمایش دو مرتبه در دو تاریخ مختلف اجرا شده است. اولین بار در دهه ۸۰ در سالن قشقایی به صحنه رفته و دومین مرتبه در دهه ۹۰ که امروز آن را دیدیم. یکی از دلایل اهمیت این نمایش از این جهت است که پس از اولین اجرای این اثر در دهه ۸۰، رضا حداد به عنوان کارگردانی خلاق شناخته میشود. در واقع این نمایش به ما نوید تولد کارگردانی خلاق را داد. حداد در ادامه ثابت کرد که چقدر تصویر را خوب میشناسد و به کاری که میکند تسلط داشته و آگاه است. او در زمانهایی به تولید نمایش پرداخت که تئاتر حتی به لحاظ سختافزاری نیز به بنبست رسیده بود.
او افزود: حداد، کسی بود که برای اولین بار در تئاتر دوربینهایی را از کره وارد ایران کرد تا بتواند تصاویر سهبعدی (از نمایش خود) را برای ما تماشاگران ایرانی بیافریند. یکی از تفاوتهایی که اجرای دهه ۸۰ با این اجرا که امروز دیدیم دارد، این است که بازیگرانی در آن بازی میکردند که در این اجرا تغییر کردهاند. سیامک صفری و بابک حمیدیان از جمله این افراد هستند. نویسنده این اثر محمد چرمشیر است. نکته جالب اینکه بعد از این نمایش، هم خود آقای چرمشیر و هم نویسندگان دیگری، آثاری شبیه به متن این نمایش را نوشتهاند. نمایشنامه «عبدل میمون لات پاکوتاه» و «عاشقانههای صفورا» از آثار محمد چرمشیر ساختاری مشابه این اثر دارند.
فرزاد فرهوشی در این نشست گفت: در ابتدا بگویم که شانس دیدن این اجرا از نزدیک را نداشتم و همه صحبتهایم بر مبنای فیلمی است که امروز دیدیم. این نمایش اولین بار سال ۸۲ اجرا شده است. یک سال پیش از این نیز، نمایشنامه آن توسط انتشاراتی که آقای حداد راهاندازی کرده بود، چاپ شد. اجرای اول این نمایش اتفاقی مهم به شمار میآید. زیرا ما پس از انقلاب، آثاری این چنین نداشتیم. شخصا به خاطر نمیآورم که پیش از این اجرا، در نمایشی شاهد استفاده از تکنولوژی و خلاقیتهای به روز بوده باشیم. در واقع اگر هم بوده، آنچنان شاخص نبوده که تیتر خبرها شود. اما پیش از انقلاب، کارگاه نمایش چنین حرکتی را آغاز کرده بود؛ منتها عمر کوتاهی داشت و البته در آن دوره که بحث مفصلی هم دارد، مغضوب شد.
او افزود: بین سالهای ۵۴ تا ۵۶ در کارگاه نمایش اجرایی روی صحنه میرود که اکنون نه فیلم و نه عکسی از آن موجود است. شخصا از پژوهشهای میدانی که داشتم متوجه آن شدم. در این نمایش، دو شخصیت دیده میشوند که در حال رفتن برای دزدی هستند. هرکدام چراغ قوهای در دست دارند. صحنه هیچ نوری ندارد. بنابراین هر کدام از دو طرف که دیالوگ میگوید، طرف دیگر با چراغ قوه روی او نوری میاندازد. در واقع هیچ نور دیگری وجود ندارد. شواهد نشان میدهد که نمایش بسیار خلاقانهای به صحنه رفته است. این اجرا (نمایش «کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد») نیز از چنین خلاقیتی با کیفیت بالاتری برخوردار است.
این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: به هر حال جریان کارگاه نمایش، بعد از سال ۵۷ خاتمه پیدا میکند. در این دوره نیز تا دوره مرحوم حداد که با کارهای خود رخی نشان میدهد، ما اجراهای کلاسیک، معمول و استانداردی داریم که تماشاگران خاص خود را دارد. وقتی سال ۸۲ چنین اجرایی روی صحنه میآید، اینطور که در رسانهها هنوز قابل مشاهده است، منتقدان روی خوش به آن نشان نمیدهند و فکر میکنند تئاتر در حال خارج شدن از قواره خود است. اما در واقع این اجرا نوید اتفاق خوبی در تئاتر را به ما میدهد.
فرهوشی در ادامه صحبتهایش گفت: نمایشی که امروز دیدیم، بسیار زنانه است. قصه روایت شده در نمایشنامه به مسائل زنان مربوط بوده و از مشکلات زنان در پستوهای خانه، برای ما روایتهای تیترواری میکند. در واقع در طول نمایش ما نمیبینیم که داستان وارد جزییات شود؛ تنها تیتروار به مسائل اشاره میکند. این کار ۱۸ صحنه دارد که ۳ صحنه آن مربوط به گزارشهایی است که مرحوم پسیانی میخواند و ۱۵ صحنه آن، ۱۵ قصه متفاوت از هم را روایت میکند که البته در یک زنجیره مشخص در کنار هم قرار میگیرند.
او ادامه داد: تمام این صحنهها به مشکلات زنان و گرفتاریهایی که در پستوهای خانه دارند، میپردازد. حتی قصه زنی را داریم که خانم لیلی رشیدی آن را بازی کرده است؛ این زن مجبور میشود همسر خود را بکشد. این داستان به گونهای توضیح داده میشود که او مقصر نیست؛ یعنی او را مانند یک قاتل نمیبینیم، بلکه به عنوان فردی مظلوم تصویر میشود. اتفاقی که در دهه ۲۰ در تئاتر ما رخ میدهد، این است که در آن زمان عنصری بود که از آن با عنوان لوکس بودن یاد میشد. تماشاگرانی نیز بودند که به این خاطر و نه هیچ دلیل دیگری به تماشای نمایش میآمدند. به عنوان مثال عبدالحسین نوشین در نمایشهای آخر خود مانند «پرنده آبی» چنین تجربهای را داشت.
این منتقد تئاتر در ادامه عنوان کرد: تماشاگران این جنس از کار، مخاطبان تئاتر نبودند، بلکه کنجکاوانی بودند که میخواستند ببینند این اتفاق تازه چگونه است. در دوره تکیه دولت هم چنین اتفاقی رخ داده است. به عنوان مثال چند متن از مولیر در تکیه دولت اجرا شد و بسیاری آمدند تا ببینند که قرار است در این ملک جدید؛ شکل اروپایی و فضای دایرهای قرار است چه اتفاقی رخ دهد. آنها تماشاگران غیر هدفی بودند که به اقتصاد تئاتر خیلی کمک میکردند.
فرهوشی در ادامه گفت: رضا حداد هم در دهه ۸۰ همین کار را کرد. یعنی عنصر دیگری که مدتها بود از آن استفاده نمیشد را به تئاتر آورد. او تکنولوژی و چهره را به تئاتر آورد. شخصا فکر نمیکنم پس از انقلاب تا دوره آقای حداد، کسی توانایی این را داشته باشد تا یک چهره محبوب را به صحنه بیاورد. سیامک انصاری که سال ۸۲ در نمایش «کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد» به صحنه رفت، در موقعیت مهمی بود. او چهره ۹۰ شبی و محبوب بود که روی صحنه آمد. استفاده از این فرد همان استفاده از عنصر لوکس است که با خود، اقتصاد تئاتر را هم به گردش سریعتری در میآورد.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1881644منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تئاتر فیلم مستند سینمای ایران رضا حداد اجرا شد فره وشی دهه ۸۰
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۰۶۱۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نونزدهمین مراسم «شب کارگردان» برگزار شد/ آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟
نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران و آئین نکوداشت اکبر زنجانپور، عصر امروز نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
حمود دولتآبادی، فریبرز گلبن، اسماعیل خلج، اصغر همت، ایرج راد، حبیب رضایی، مسعود دلخواه، مهدی میامی، کاظم هژیرآزاد، مجید امرایی، محسن بهرامی، از حاضران در این مراسم بودند.
در ابتدای این مراسم شهرام گیلآبادی رئیس انجمن صنفی کارگردانان تئاتر گفت: امروز روز تولد استاد حمید سمندریان است. خاطرات فراوانی با نام بردن از حمید سمندریان به عنوان نشانه و تلنگر در ذهن ما ایجاد میشود. هیچ لحظهای در تئاتر ایران ایشان از ذهن ما فراموش نمیشود.
وی ادامه داد: انجمن با مرور ملاکهای مختلف در طول سال به این نتیجه رسید که مدالیوم و نشان عالی خود را به استاد اکبر زنجانپور چهره تأثیرگذار تئاتر ایران اهدا کند. انجمن به دلایل حمایتی قصد دارد به خاطر منش فکری و کاریشان از ژاله علو، علیرضا کوشکجلالی و علی شمس نیز قدردانی کند.
وی افزود: خوشحال و خرسندیم که با سختی در کنار دوستانمان ایستادیم و هیچ تحمیلی را نپذیرفتیم و با استقلال و به پشتوانه بزرگان تئاتر پیش میرویم. تئاتر عرصه نقد، تحلیل و حقانیت است.
گیلآبادی بیان کرد: سال قبل مدالیوم انجمن به آتیلا پسیانی اهدا شد که دیگر در میانمان نیست. یادش را گرامی میداریم.
سپس تصاویری از مراسم هجدهمین «شب کارگردان» و سخنان زندهیاد آتیلا پسیانی نمایش داده شد.
در ادامه احسان حاجیپور دبیر مراسم متن لوح قدردانی از علی شمس را قرائت کرد و سپس با حضور صدرالدین زاهد از علی شمس قدردانی شد.
علی شمس روی سن آمد و گفت: ممنونم که انجمن به یاد من بود. من حرفی نمیزنم که جشن امشب به حاشیه نرود. امیدوارم مسیر چرخ روزگار به شکل دیگری بچرخد که هر کدام از ما تئاتر مدنظر خود را روی صحنه ببریم و هیچ رنج و عذابی گریبانمان را نگیرد.
در ادامه آرش دادگر عضو هیأتمدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر روی صحنه رفت و ضمن قرابت متن لوح قدردانی علیرضا کوشکجلالی گفت: یک سال پیش تماس تلفنی داشتم و کارگردان بزرگی با من تماس گرفت. از لقب استاد برای او استفاده کردم ولی او گفت که از واژه استاد استفاده نکن. علیرضا کوشک جلالی برای من همچنان استاد است و اعتبار بینالمللی به تئاتر ایران داده است.
سپس پیام صوتی ژاله علو برای حاضران در مراسم پخش شد. وی در ابتدای این پیام از اینکه به دلیل کسالت نتوانسته در جمع حضور پیدا کند، عذرخواهی کرد.
وی در ادامه پیام خود یادآور شد: هنر والای تئاتر برای من ارزشمند بوده و با اشتیاق تمام کار هنر را دنبال کردم. من کار تئاتر را از ۱۳۲۷ در تئاتر تهران شروع کردم. سپس در تئاتر فردوسی و پس از آن در تئاتر فرهنگ به ایفای نقش پرداختم.
وی به ذکر نام کارگردانها و نمایشهایی که همکاری داشت پرداخت و یادآور شد: در ادامه در سینما و رادیو نیز فعال شدم.
علو تاکید کرد: فکر میکنم بزرگترین ارزش برای هر هنرمندی این است که نتیجه کارهای خود را توسط مردم ببیند. خوشحالم کارهایی کردم که همچنان بین مردم به نیکی از آن یاد میشود و خوشحالم کارهایی کردم که مردم از آنها راضی هستند.
در ادامه اصغر همت لوح قدردانی از کوشکجلالی را به وی اهدا کرد.
سپس محمد رحمانیان روی صحنه حضور پیدا کرد و بخشی از نمایش رادیویی «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهرهآزاد داشت، خواند.
وی خطاب به کوشکجلالی گفت: حضور تو برای تئاتر ایران مانند یک معجزه است، بمانی برایمان.
سپس متن لوح قدردانی از ژاله علو را قرائت کرد و ایرج راد به نمایندگی از ژاله علو لوح و نشان مدنظر را دریافت کرد.
در این بخش از مراسم، هایده حائری خطاب به حاضران در مراسم گفت: من از مردم قدردانی میکنم که قدر هنرمندانشان را میدانند و در این مراسم حضور پیدا کردند. هنرمندان تلاش میکنند با فعالیتهای خود هنر را پیش ببرند گرچه همه چیز بر علیهشان است.
حائری در ادامه به طنز بیان کرد: حیف است که جایزه ژاله علو عزیز را ۲ آقا بگیرند، به همین دلیل آمدم و جایزه ژاله علو عزیز را میگیرم.
در این بخش از مراسم تصاویری از گفتوگوی محمد رحمانیان با اکبر زنجانپور پخش شد که طی آن زنجانپور به ذکر خاطراتی از نحوه حضور خود در عرصه بازیگری و تجربه همکاری با حمید سمندریان و جمیله شیخی پرداخت.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و یادی از مهدی فتحی به عنوان دوست مشترک خود و زنجانپور کرد و گفت: روزی مهدی به اکبر گفت کسانی که هنر کار نمیکنند چه میکنند؟ من در عجب بودم از افقی که پیش روی این ۲ عزیز شکل گرفته است. اکبر سعی کرده که همیشه هنر بورزد ولی موانع خیلی وقتها اجازه نداده است. این اجتماع به نشانه دوستی و ارادت به هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
وی یادآور شد: لازم نیست که حتماً چیزی بشود. همین که سرپا هستید و همین شبها را برپا میکنید یعنی شدن. امیدوارم همیشه پاینده باشید.
سپس محمد رحمانیان مجدداً روی صحنه رفت و گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» و سپس در کارهای تلویزیونی دیدم. بعد از آن تماشای نمایش «همه پسران من» به کارگردانی اکبر زنجانپور باعث شد بفهمم که در زندگی به جای درستی رسیدهام. کار درخشانی بود که لحظهلحظهاش کلاس درس بود.
وی خطاب به زنجانپور تاکید کرد: از صمیم قلبم خیلی از شما متشکرم آقای زنجانپور.
سپس تصاویری از نمایش «چشم اندازی از پل» به کارگردانی حمید سمندریان در سال ۱۳۵۱ پخش شد که اکبر زنجانپور در جوانی خود در آن به ایفای نقش پرداخته بود.
در ادامه مسعود دلخواه نیز روی صحنه رفت و گفت: اکبر زنجانپور مثل هیچ کسی نیست؛ بازیگر و کارگردانی توانا و از همه مهمتر انسانی شریف و دوستداشتنی است.
وی تاکید کرد: اکبر زنجانپور بودن ساده نیست و دشوار است، از این رو صحبت کردن درباره او هم دشوار است.
دلخواه یادآور شد: وقتی نمایش «سیزوئه بانسی مرده است» با کارگردانی رکنالدین خسروی را دیدم، بازی اکبر زنجانپور حیرتزدهام کرد.
وی تصریح کرد: حق اکبر زنجانپور این است که جایزهای به نام وی به بازیگران تئاتر اهدا شود.
نوید محمدزاده دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: وقتی قرار باشد درباره استاد صحبت کنم، خجالت میکشم. خیلی دوستتان دارم. امیدوارم قسمت باشد تا روی صحنه با شما نفس بکشم و قسمت باشد روی صحنه تئاتر از شما یاد بگیرم.
سپس شهرام گیلآبادی مجدداً روی صحنه رفت و عنوان کرد: در بیش از ۳۰ سالی که در رادیو بودم، صدای رامین فرزاد از گوشم خارج نمیشود که ته مانده غذاها را به گربهها میداد و برایشان «هملت» میخواند. سعادت این را داشتم که تجربه حضور در خدمت بزرگان را داشته باشم. مهدی فتحی روبهروی دیوار میایستاد و دیالوگهای خود را مرور میکرد. ما با حکمتهای مختلف از جمله آموزش در رادیو مواجه بودیم.
وی یادآور شد: دیدن حرکات معلم بزرگی، چون اکبر زنجانپور درسهای بزرگی برای من داشت. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد این بود که نظم توسعه فکری، دانایی و درایت، سکوت را به همراه میآورد. استاد زنجانپور با اندیشه و آثار خود عالم دیگران را ارتقا داد. اکبر زنجانپور در عالم هنر از آبروهای زمین است.
در ادامه پرویز ممنون روی صحنه حضور پیدا کرد و گفت: من از خاطرات هنرجویی و دانشجویی اکبر میگویم. اولین بار که دعوت شدم برای تدریس در دانشگاه، نمایشی را از بهمن فرسی دیدم و اکبر زنجانپور نقش اصلی را بازی میکرد. مونولوگی طولانی داشت و من تحت تأثیر صدا و بیان اکبر زنجانپور قرار گرفتم.
وی یادآور شد: اکبر از جمله ۴ نفری بود که در دانشگاه به آنها عشق میورزیدم و آخری آذر فخر بود که رفت. من و اکبر اختلاف سنی زیادی نداشتم.
ممنون تاکید کرد: زنجانپور بدون شعار کار میکرد. فردی با شخصیت بود که برای هم حرمت قائل بودیم. اکبر همیشه محترم و بسیار جدی بود.
اکبر زنجانپور در ادامه و در میان تشویق همگان روی صحنه رفت و گفت: این تعریفها مسؤولیت آدم را زیاد میکند، اینکه هنر و نخ مرتبط هنر یعنی مخاطب را جدی بگیریم. ما تلاش میکنیم تا ارتباط نانوشته و ناگفته را در تئاتر ایجاد کنیم.
وی تاکید کرد: وظیفه ما هنرمندان تئاتر این است که تصویری که دیده نمیشود بسازیم و آنچه شنیدنی نیست بشنویم و به مخاطب ارائه دهیم. زمانی به این مهم میرسیم که کمتر حرف بزنیم.
زنجانپور تصریح کرد: هنریک ایبسن میگوید قویترین انسان کسی است که تنهاترین است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
در پایان این مراسم گیلآبادی متن لوح قدردانی از زنجانپور را قرائت کرد و نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور محمود دولتآبادی، محمد رحمانیان، پرویز ممنون، ایرج راد، اسماعیل خلج و چند تن از چهرههای هنری برگزار شد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر